چه خوبه بچگی با تو ، میون باغ رقصیدن
چه خوبه با گل خنده ، تو دست باد رقصیدن
چی می شد خاطره ها رو ، بچینیم رو به روی هم
به یاد بچگی هامون ، بدزدیم خنده رو از هم
چه روزای قشنگی بود ، منو تو بی خبر از درد
سراپا وسوسه بودیم ، نه یک زن بود و نه یک مرد
چه تصمیم عجیبی بود ، فرار از پشت هر دیوار
یکی بود اون سر کوچه ، می بوسید دستامو هر بار
به یاد روزی افتادم ، گل خشکی به من دادی
همون وقتی که خندیدم ، چه ساده گریه افتادی
چی می شد بچه می موندیم ، نبود این راه طولانی
تن تو قایقم می شد ، تو این دریای طوفانی ...........
نظرات شما عزیزان: