گـریـه...
شاید زبان ضعف باشــد؛
شاید خیلـــی کودکانه...
شاید بی غرور...
اما هروقت گونه هایم خیس می شود می فهمم
نه ضعیفـم،
نـه یک کودکـم؛
بلکــــه پُـــر از احساســــــم...


صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
گـریـه...
شاید زبان ضعف باشــد؛
شاید خیلـــی کودکانه...
شاید بی غرور...
اما هروقت گونه هایم خیس می شود می فهمم
نه ضعیفـم،
نـه یک کودکـم؛
بلکــــه پُـــر از احساســــــم...
عاشق عاشق تر
نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق
@@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@
امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه
فقط خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و گنجشک کلاغای
سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت رو
طاقچه شده کارش فراموشی ، شده کارش فراموشی ، دیگه بارون نمی
باره اگر چه ابر سیاه ، تو که نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته
بازاریست ، تموم گل ها خشکیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از
رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم که تو می دونی،سرخاک
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
از دل
با من بیا ز ماندن و بودن که دم بزنیم
از دوری و جدائیمان حرف ، کم بزنیم
اصلا چرا بخاطر طوفان قلبمان
ما خواب ماه و برکه و جو را به هم بزنیم؟
تا چند عمر با غم دوری به سر بشود
قفلی بیا که بر در زندان غم بزنیم
دستی به قاب خاکی دل ها بیا بکشیم
دائم چو موج و صخره سری هم به هم بزنیم
چونان پرنده از قفست پر گشای و آی
تا به آسمان آبی روشن قدم بزنیم
قبل از اینکه به کسی بگی دوستت دارم
خوب فکراتو بکن
شاید چراغی در دلش روشن کنی
که خاموش کردنش به خاموش شدن او بیانجامد…
به سلامتـــــی اونـــــی که اگه صد دفعه هم ناراحتش کنــی
هربار میگه این دفعه آخریــــــه که می بخشمتــــــ
ولی باز با اخـــم میــاد توی بغلتــــــــ . . .
تو چه میفهمی از روزگارم…؟
از دلتنگی ام ؟
گاهی به خدا التماس میکنم خوابت را ببینم…
می فهمی؟
فقط خوابت را
خودت را از کسی پس نگیر شاید این تنها چیزیست که او دارد ،
وقتی میگویی دوستت دارم اول روی این جمله فکر کن،
شاید نوری را روشن کنی که خاموش کردن آن به خاموش کردن او ختم شود...
میروم تا در میخانه کمی مست کنم
جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم
آنقدر مست که اندوه جهانم برود
پیک بر روی لبم باشد و جانم برود
برود هر که دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به من الکلی عادت بکند
چه خوش خیال است!!
چه میخندد،چه ژستی گرفته!!
چه بی ادب است،انگارکینه ی از من دارد!!
فــــــــــــــــــــــــ ــاصـــــــــــــــــــــ ــلــــــــــــــــــــــ ـه را میگویم!!
به خیالش تو را از من دور کرده،به خیالش وسط ما دوتا قرار گرفته،چه خوش خیال است
نمیداند تو جایت خیلی گرمو راحت و امن است.
آری جای تو اینجا
در قلب من است وکسی نمیتواند جای تو را بگیرد.هیچکس.
اینو که تو میدانی..
كـاش قلبم درد تنهايي نداشت سينه ام هرگز پريشاني نداشت كاش! برگهاي آخر تقويم عشق حرفي از يك روز باراني نداشت كاش! مي شد راه سخت عشق را بي خط پيمود و قرباني نداشت
همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری
اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن وفاداری
که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم
همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند
مـنـتـــــــظـرم ...
مـنـتـــــــظـر ِ یِک مـعـجـزه ی نـزدیـک
نـه دور
نـه خـیـلـی دیــر
و نـه غـیـــر مـمـکـن .
هـمـیـن کـه بـرگـردم
تـــــو مـنـتـــــــظـرم بـاشـی . . .
انگار عمریست به پایت سوخته ام ، هنوز هم با تو چشم به فرداها دوخته ام
مگر میشود از تو دل کند ؟
تو همچنان پرواز میکنی و من در بند ,
انگار عمریست همه فصلهایم خزان است ، تو سبز باش ، تمام زندگی برایم بهار است ...
به سلامتـــــی اونـــــی که اگه صد دفعه هم ناراحتش کنــی
هربار میگه این دفعه آخریــــــه که می بخشمتــــــ
ولی باز با اخـــم میــاد توی بغلتــــــــ . . .
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره اشک به مژگان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
چو در خانه ببستم, دگر از پای نشستم
گویا زلزله آمد،گویا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من با همه شهر غریبم
بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی
تو همه بود و نبودی تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من که ز کویت نگریزم
گر بمیرم ز غم دل ز تو هرگز نستیزم
*زندگی مثل یک دوچرخه سواری است،برای حفظ تعادل همیشه باید در حرکت باشی(انیشتنگ)
*من مشهور نشدم مگر به واسطه ی کار و کوشش(ناشناس)
*اگر از عملی خسته میشدم تفریح و خستگی خود را در اشتغال به کار دیگر جستجو میکردم(ادیسون)
*یک سفر هزار مایلی با یک قدم شروع میشود(کن گیز)
*دنیا هرچه دارد از من است و من هرچه دارم از مادر(ادیسون)
*مادر،بادستی گهواره و با دست دیگر عالم را تکان میدهد(ناپلون)
پستمو بخونیدو حااااااااااااااللللللللللللل کنید
|
||
|
من با گریه هام می گم که زوده واسه جدایی
سهم من از تو وعشقت یه نگاه بی قراره تو با خنده هات می گفتی بین ما هیچی نبوده همه ی روزای خوبو خیلی آسون پس گرفتی من پیش چشات شکستم اما تو هیچی نگفتی تو که تقصیری نداری سادگی از دل من بود فکردوست داشتنت انگار یه خیال بود نه به فکر انتقامم نه به فکر راه چاره |
|
||
عشق یعنی اتنظار و انتظار عشق یعنی هر چی بینی عکس یار |
لمس کن کلماتی را که برایت مینویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست...
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد...
لمس کن نوشته هایی را که
لمس ناشدنیست و عریان
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار...
لمس کن لحظه هایم را
تو که میدانی من چگونه عاشقت هستم
لمس کن این با تو نبودن ها را...
لمس کن...
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .
وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .
- پول زیاد است؟
- تحصیلات عالی است؟
- یک ماشین آخرین مدل است؟
- یک خانه شیک و استثنائی است؟
- یک همسر زیبا و خوش تیپ یا پولدار و مقام دار و خلاصه استثنائی است؟
-
یا اینکه نه خوشبختی چیز دیگریست؟
دیگه هیچی برام جذاب نیست ...
هیچی خوشحالم نمیکنه...
دیگه نمی خوام زنده باشم ...
می خوام برم یه جای دور تنهای تنها زندگی کنم ...
دلم چیزای خوب می خواد ...
دلم روزای بی دغدغه می خواد..
یا اصلا ...
دلم مرگ می خواد...
اصلا من خستم .از دنیا خستم .از آدماش خستم . از همه چیز خستم ...
من خستم ...
نفرین به جدایی که چشمامونو منتظرت گذاشت
نفرین به چشمامون که با یک نگاه عاشق شدن
نفرین به عاشق که به خاطر معشوق از همه چیش میگذره
نفرین به معشوق که نمیخواد بفهمه که یکی چشم به راهشه
نفرین به راه که هیچ وقت به مقصد نمیرسه
نفرین به وقت که لحظه های که تندگذشت و خاطره شدند
نفرین به خاطره های که خوب و بد عذابن
نفرین به عذاب که کشیدنش عادت شده.
نفرین به عادت که هرگز نمیشه ترک کرد.
نفرین ترک که هرکی رو خواستم بی صدا ترکم کرد رفت.
نفرین به هرکی که از من ساده گذشت.
نفرین به من که سادگیم باعث نابودی منه.
نفرین به سادگی که به خاطرش همه از من آسون گذشتن.
نفرین به همه که فقط خیانت کردند.